کوچينگ . در دنیای ناپایدار، رقابتی و غیر قابل پیشبینی امروز، داشتن یک برنامهریزی منظم و دقیق برای روبرویی با مشکلات و چالشهای پیش آمده میتواند بهترین شیوه برای توسعه مهارتهای فردی و مدیران مشاغل باشد. احتمالاً شما هم ديده ايد که برای دستیابی به اهداف یک کسب وکار، استفاده از کوچینگ یا مربی مانند یک تیم ورزشی میتواند تا چقدر مؤثر واقع شود. اما اجرای فرآیند کوچینگ تنها مختص ورزش نمیباشد بلکه تمامی کسب و کارها چه کوچک و چه بزرگ را شامل میشود.
تاريخچه کوچينگ (Coaching)
کلمه کوچينگ با مفهومی نزدیک به معنای امروزی آن، اولين بار در سال ۱۹۳۷ توسط گوربي (Gorby) به کار رفته است. او در مقالهای بيان کرده است «برای بهبود عملکرد در محیط کار، باید افراد باتجربهتر کوچینگ افراد کمتجربهتر و تازه وارد را بر عهده بگیرند». جاناتان پسمور که از جمله معتبرترین محققان در زمینه کوچینگ است میگوید: در سال ۱۹۱۱ هم کوچينگ در متنهای مدیریتی و مهارتی وجود داشته است، اما معنی کلمه کوچینگ در آن موقع بیشتر حالت آموزش و راهنمایی داشته است. اصطلاح کوچینگ پس از متولد شدنش تا چند دهه رواج آنچناني نداشت و همه آنچه ما از کوچ و کوچینگ شنیدهایم از دهه هشتاد و نود میلادی آغاز شده است و امروزه می توان مفهوم کوچینگ را در زمینه هاي فردي و کسب و کار و خارج از محیط ورزشی نيز دید.
تعريف کوچينگ
فلسفه کوچینگ این است که ما انسان هایی کاردان، خلاق، با انرژی، با حکمت و توانا هستیم. ما میتوانیم زندگی مان را سریعتر و آسانتر با یاری یک کوچ، بسازیم.
کوچینگ آمیزهای از چالش و حمایت است. کوچینگ نه یک روش درمانی است، نه آموزش، نه مشاوره و نه منتورینگ. در واقع کوچینگ یک رابطه مشارکتی بین کوچ و فرد مراجعهکننده است که با طرح مسألهای از جانب مُراجع شروع میشود، در ادامه کوچ با طرح سؤالات و جمعآوری اطلاعات از پاسخها، فرآیندی را برنامهریزی ميکند تا او را به هدف خود برساند.
کوچینگ مهارتهایی است که استعدادها و پتانسیلهای مُراجع را شکوفا میکند تا فرد بتواند در زندگی شخصی و کاری خود، عملکرد بهتری داشته باشد. به عبارت بهتر، کوچینگ یعنی آزاد کردن توانمندیهای بالقوه انسانها با هدف به حداکثر رساندن عملکردشان.
کوچینگ به جای اینکه ماهی را در دهان افراد بگذارد، ماهیگیری را، بطور غیر مستقیم و به کمک خود مُراجع، آموزش میدهد. در اصل مُراجع با کمک کوچ به بهترين راهکار برای خود میرسد. در کوچینگ، به افراد مستقیما آموزشی داده نمیشود، بلکه فرد طی جلسات کوچینگ، به کمک کوچ، خودش به آگاهیهایی درباره خود دست مییابد.
تعريف کوچينگ از نگاه فدراسيون بين المللي کوچينگ (International Coach Federation: ICF):
کوچینگ یک همکاری بین کوچ و مُراجع است که با برانگیختن مُراجع به اندیشیدن و خلاقیت، او را ترغیب میکند تا پتانسيلهای فردي و حرفهای خود را به حداکثر برساند.
کوچینگ کمک به افراد برای یادگیری است نه تدریس مسائل به آنها.
کوچینگ نیروی انگیزشی و ترغیبکننده و لذت بخش در یادگیری است.
کوچینگ تمرکز بر عملکرد، با استفاده از ظرفیتهای موجود است.
کوچینگ آزادسازی پتانسیل و ظرفیتهای افراد است.
کوچینگ کمک به افراد برای دستیابی به وضعیت مطلوب و بهبود آن است.
در کوچینگ به جای مطرح کردن نظرات جدید، ایده ها را از ذهن افراد بیرون می کشد.
کوچينگ به جای تحمیل عقاید، راهکارهای ذهنی افراد را پرورش می دهد، به جای رهنمون دادن، افراد را به تفکر وا می دارد.
کوچینگ تئوری نمي باشد بلکه میدانی است و باید آن را با تکرار و تمرین زندگی کرد.
کوچينگ چه چیزي نیست؟
به معنای گفتن و دستور دادن به مُراجع درباره آنچه که باید انجام دهد و چطور باید انجام دهد، نیست.
فرآيند و ساختاربندی آن شبيه آموزش و مشاوره نیست.
به معنی ارائه بازخوردهای غیرضروری نیست.
ناجی انسانها و ارائهدهنده همه پاسخها به آنها نیست.
صرفاً برای افراد ضعیف نیست.
یک معیار صرفاً انضباطی نیست.
کوچ کيست؟
کوچ یا مربی (Coach)، فردی است که دوست دارد با افرادي که در سطحهای مختلفی از زندگی مانند بخش خصوصی، شخصی، شغلي و یا کسب و کار هستند ارتباط مؤثری ايجاد نماید تا آنها را در رسیدن و دستیابی به اهداف خود راهنمایی نماید. کوچ الزاماً در زمینه مورد بحث تخصص قابل توجهی ندارد و تمام تمرکزش را میگذارد تا به فرد کمک کند، پتانسیلهایش را شناخته و آنها را آزاد کند.
کوچ، از طریق پرسش و سفر کردن فرد در درون خود، مُراجع را به عمیق فکر کردن تشويق میکند و به او انگیزه میدهد تا پتانسیلهای خود را به اوج برساند، زيرا بر این باور است که توانمندیهای فرد فراتر از چیزی است که در حال حاضر نشان میدهد و در نتيجه مُراجع را بر اساس عملکرد امروز او، قضاوت نمیکند. کوچ بر روی حال و آینده نزديک و فرصتهای پیش رو تمرکز دارد نه اشتباهات گذشته. از این طریق است که به فرد کمک میکند به جایگاه بهتري دست یافته و رشد کند.
کوچ، بر این باور است که فرد، پاسخ مشکلاتش را میداند و با استفاده از مهارتهایی همچون گوش کردن فعالانه، پرسشگری قدرتمند (پرسيدن سوالات درست و موثر) و ارائه بازخوردهای مناسب، به مُراجع کمک میکند تا پاسخ هايش را کشف نمايد. کوچ به جای آموختن به مُراجع، به او کمک میکند، خودش یاد بگیرد.
وظیفه کوچ این است که به کوچی کمک کند نسبت به داشتهها و دانستههايش آگاهی بیشتری پیدا کند و مسئولیت رشد و توسعه خود را نیز بر عهده بگیرد. چنانچه نگرش جدید و ایده پردازی در مُراجع ایجاد نشود، در اصل یادگیری صورت نگرفته و فرآيند کوچينگ با شکست مواجه شده است.
رابطه کوچ و کوچی از جنس گفتگو است، یک نوعي گفتگوی سقراطی. کوچ، بیشتر نقش تسهیلگر را بر عهده دارد و تلاش ميکند با سوالهای باز، که پاسخ قطعی، کوتاه و مشخص ندارند، خودآگاهی مُراجع را افزایش داده و حس پذیرش مسئولیت برای بهبود وضعیت موجود را در او بیدار کند. بنابراین، کوچینگ از جنس نصیحت و توصیه نیست.
لازم به ذکر است که، کوچ باید شخصی باتجربه و دارای صلاحیتهای لازم برای کوچينگ باشد و با تکنیکهاي مناسب برای رشد و پیشرفت، آشنایی کامل داشته باشد.
مسئوليت هاي کوچ عبارتند از:
1) هم راستا با آنچه مُراجع میخواهد، اکتشاف و شفافسازی کند
2) مُراجع را به کشف خود تشویق کند
3) راهحلها و استراتژیهای خود مُراجع را استخراج کند
4) مسئولیتپذیری و پاسخگویی مُراجع را حفظ کند
کليپ زير، فرآيند کوچينگ را به زبان ساده نشان مي دهد
فرآیند Coaching چگونه است؟
یک عملیات هدفمند است که به مُراجع کمک میکند تا با کمک کوچ، استعدادها و پتانسيل هاي خود را بشناسد و با ایجاد انگیزه از طرف کوچ، در راه رسیدن به هدف خود، گام بردارد.
فرایند کوچینگ، با ایجاد انگیزه بالا در مُراجع شروع میشود تا فرد بتواند با یک روحیه مثبت از فرصت هاي به وجود آمده استفاده کند و با انتخاب بهترین راه حل ها، به هدف خود دست يابد. در واقع کوچینگ همچون یک سفر پر پیچ و خم است که مُراجع با راهنماییهای کوچ میتواند به مقصد برسد. هدفی که مُراجع برای خود مشخص ميکند بايد دارای ویژگیهای زير باشد:
صریح و مشخص (Specific)
قابل سنجش (Measurable)
دست یافتنی (Achievable)
واقعگرایانه (Realistic)
دارای چهارچوب زمانی مشخص (Timely)
پس از تعيين دقيق هدف، کوچ به او مُراجع کمک ميکند تا با واقعیتها مواجه شود و موقعیت کنونی خود را به شکلی صریح و واقع گرایانه توصیف کند. در مرحله بعد، مُراجع به بررسی گزینههایی میپردازد که او را در راه رسیدن به هدف کمک میکند و در نهایت مُراجع لیستی از اقداماتی تهیه ميکند که میتواند به کمک آنها، به هدفش برسد.
کوچ فقط مُراجع را از واقعیت مشکل مطلع مسازد و با پرسشگری قدرتمند، مسئله را برای مُراجع قابل فهم و ساده میکند تا در نهایت خود او، با اعتماد به نفس و آگاهی، تصمیم به حل مشکل نمايد. پیشنهاد میشود با دوره کوچينگ دکتر حسين يوسفي همراه شوید.
انواع کوچينگ
اگر مقاله کوچینگ چیست در ویکی پدیا را نگاه کنید متوجه میشوید که تقریباً برای هر حوزهای کوچینگ تخصصی به وجود آمده است. در نتيجه تقسیمبندی شفاف و مشخصی برای خدمات کوچینگ وجود ندارد، اما چند گرایش تخصصی کوچینگ وجود دارند که بیشتر منابع و صاحبنظران به آنها اشاره کرده اند. 1) کوچینگ مدیران اجرایی (Executive Coaching)
مخاطب این نوع کوچینگ، مدیران اجرایی در ردههای ارشد و میانی سازمانها هستند. کوچ با استفاده از قواعد و ابزارهای کوچینگ میکوشد به بهبود عملکرد این افراد در محیط کار کمک کند.
ریچارد کیلبرگ که میتوان او را از جمله معروفترین دانشگاهیان در حوزه کوچینگ مدیران ارشد دانست، توضیح میدهد که این نوع کوچینگ برای کسانی مفید و مناسب است است که:
در قد و قواره یک مدیر، اختیار و مسئولیت دارند
میخواهند عملکرد حرفهای خويش را بهبود دهند
میخواهند رضایت شخصی خود را افزایش دهند
2) کوچینگ رهبری (Leadership Coaching)
مخاطب کوچینگ رهبران هم مدیران ارشد سازمانی هستند.
بنابراین تفاوت Leadership Coaching و Executive Coaching بیشتر در «هدف کوچینگ» است و نه «مخاطب کوچ».
در کوچینگ رهبران، هدف کوچ این است که به مُراجع خود کمک کند توانایی خود را در ارتباط با دیگران و تعامل با آنان و تأثیرگذاری بر روی آنها افزایش دهد. بر خلاف کوچینگ مدیران اجرایی که بیشتر به جنبههای اجرایی و عملیاتی سازمان پرداخته میشود.
3) کوچینگ کسب و کار (Business Coaching)
با وجودی که اصطلاح بیزینس کوچینگ در سالهای اخیر بسیار رواج پیدا کرده، هنوز درباره تعریف آن اتفاقنظري وجود ندارد. بعضي میگویند بیزینس کوچینگ، معادل کوچینگ مدیران اجرایی است و این دو حوزه تفاوتی با هم ندارند. اما گروهی دیگر، تعریف گستردهتری را پذیرفتهاند. آنها معتقدند که کوچینگ کسب و کار یک چترواره است که بالای سر همه فعالیتهای کوچینگ در کسب و کار قرار میگیرد. یعنی کوچینگ مدیران اجرایی، کوچینگ رهبران و نیز کوچ کردن افراد و مربیگری برای آنها در ردههای پایین سازمان، همگی مصداق کوچینگ کسب و کار است. بر این اساس، هر نوع فعالیت کوچ در «فضای کسب و کار» را میتوان بیزینس کوچینگ نامید. طرفداران تعریف دوم تأکید دارند که کوچینگ دیگر مختص مدیران ارشد نیست و هر کسي در سازمان، حتی در پایینترین جایگاهها هم میتواند از کمکهای یک کوچ برای توسعه فردي و پیشرفت شغلي خود استفاده نمايد.
4) کوچینگ سلامت (Health Coaching)
کوچینگ سلامت نسبت به سایر شاخههای کوچینگ جوانتر محسوب میشود و طی دو دهه اخیر جدی شده است. این شاخه از کوچینگ باید توسط کسانی که در حوزه سلامت تحصیل کرده و تجربه دارند ارائه شود. کوچینگ سلامت به انسانها کمک ميکند تا از وضعیت منفعل خارج شوند و در فرآیند حفظ سلامت خود، به شکل فعالانه مشارکت کنند.
کوچ سلامت باید بتواند دانش، مهارت و اعتماد به نفس مراجع را در زمینه ارتقاء سلامتش افزایش دهد.
مُراجع را به ابزارهای لازم برای حفظ سلامت مجهز کند
به مُراجع کمک کند تا در حوزه سلامت برای خود هدف گذاري کند
5) کوچینگ زندگی یا لایف کوچینگ (Life Coaching)
تقریباً هر چیزی را نتوانید در دستههای دیگر قرار دهید میتوانید به عنوان لایف کوچینگ در نظر بگیرید. یک تعریف ساده کوچینگ زندگی این است که، هر نوع فعالیت کوچینگ خارج از فضای کار، کوچینگ زندگی محسوب میشود. گاهی نيز میگویند کوچینگ زندگی یعنی اینکه کوچ در یک فرایند سیستماتیک، کیفیت تجربه زندگی و قدرت پیشبرد اهداف را در مُراجع خود افزایش دهد. در اصل قلمرو کوچینگ زندگی بر اساس مسئله و خواستهای که مُراجع پیش روی کوچ قرار میدهد تعریف میشود.
موارد ديگر کوچينگ عبارتند از:
کوچینگ فردی و کوچينگ توسعه فردي
کوچینگ فروش
کوچینگ تحصيلي
کوچينگ نوجوانان
کوچينگ معنوي
و…
اهميت کوچينگ
هر روز که ارتباطات در جهان پیچیدهتر میشود، نقش تکنیکهایی چون کوچینگ نیز، در بروز عملکرد مؤثر، پي بردن به توانمندیها و قرار گرفتن افراد در فضای یادگیرنده در سازمانها، بیشتر احساس میشود.
اجرای راهبرد کوچینگ در سازمان ها، علاوه بر اینکه فرهنگ یادگیری، رقابت سالم، ارتباطات موثر، تعامل، همکاری و کسب بهترین تجارب را ترویج میکند، ایدههای بسیار خوبی را برای عملکرد سریع، یادگیری مؤثر و لذت بخشیدن به یادگیری و یاددهی در اولویت کاری مدیران و کارکنان جای میدهد.
کوچينگ روشی است که برای کمک به کارکنان و پرورش ظرفیتهای درونی و احساس هویتدادن به افراد استفاده میشود و هدف آن توسعه مهارتها و شایستگیهای افراد است.
ضرورت وجود کوچينگ
امروزه کوچینگ از بهترين روشهای توسعه فردي و سازماني و یک رویکرد قدرتمند در مدیریت عملکرد به شمار مي آيد. برخلاف آموزش که بصورت معمول شامل یک گروه از افراد و دارای محدودیت زمانی است، کوچینگ یک روش متمرکز و فرد به فرد است که در هر ساعت و هر روز قابل اجرا است. برخلاف بعضی از شکلهای آموزش، کوچینگ یک روش فوری نیست که فوری هم از یاد برود، بلکه یک تأثیر ماندگار و بلندمدت روی فرد و همچنین سازمان میباشد.
با توجه به پیچیدگیهای دنیای امروز، توانمندی انسانها در تجزیه و تحلیل و حل مسائل پیش رو و آمادگی برای مواجهه با تغییرات جاری و شرایط مختلف کار و زندگی، بسیار اهمیت دارد، از این رو کوچینگ به ابزاری مفید و اجتنابناپذیر برای مواجهه و هماهنگی با بسیاری از این تغییرات تبدیل شده است.
روند جالبی که ممکن است از آن مطلع باشید یا نه، این است که، بسیاری از سازمانها و کسب و کارهاي موفق یا به تازگی از برنامههای کوچینگ برای بالا بردن امتیاز و رشد سازمانی خود استفاده میکنند، یا قبلاً استفاده از آن را آغاز کردهاند.
این سازمانها میدانند که پشتیبانی و رشد مهمترین منابع شان که همان نیروی انسانی شان است، مزیتهای بسیاری دارد. در حال حاضر، پرسنلي که عملکرد عالی دارند و همچنين رهبران در حال ظهور و مدیران سطح متوسط، تشویق و ترغیب میشوند تا کوچینگ انفرادی را امتحان کنند. این کار موجب ايجاد ارزش و انگيزه در افراد و باعث موفقیت سازمانی میشود.
از جمله مواردی که ضرورتهای کوچینگ را افزایش مي دهند عبارتند از:
افزایش پیچیدگیهای محیطی و در نتیجه افزایش چالشهای فردي و کاری
ناتوانی اکثر انسانها در پاسخگویی به محیط پویا و متنوع امروزي
گسترش بخش خدماتی در کسب و کارها و ایجاد شرایط کاری متنوع، با توجه به ویژگیهای این حوزه و اهمیت توجه به افزایش مستمر کیفیت فرآیندها
نیاز به استفاده سریع از آموختههای محیط کار، برای رسیدن به عملکرد بهتر
افزایش اهمیت مدیریت دانش و انتقال دانش ضمنی به همکاران طی فرآیندهای کاری
افزایش تمایل کارکنان برای رشد و پرورش تواناييهای خود در مسیر شغلی مطلوبشان و نیاز به روشهای جديد برای افزایش دانش و مهارتهای شغلی
تحقیقات نشان داده است 80٪ از افرادی که کوچینگ دریافت کردهاند، اعتماد به نفسشان افزایش یافته است و بیش از 70٪ از بهبود عملکرد کاری، روابط و مهارتهای ارتباطی موثرتر بهرهمند شدهاند. 86٪ سازمان ها گزارش دادهاند که سرمایهای که صرف کوچینگ تیمشان کردهاند را دوباره به دست آوردهاند.
مزایای Coaching برای افراد
فرآیند کوچینگ در صورتیکه با همراهی یک کوچ با تجربه و حرفهای انجام شود، میتواند در تمامی ابعاد زندگی فرد تأثیر مثبت ایجاد نماید.
مهمترين مزاياي کوچينگ عبارتند از:
توسعه فردی و سازمانی
خودشناسی و افزایش سطح درک و آگاهی
افزایش اعتماد به نفس و خود باوري با شناخت نقاط قوت و ضعف خود
افزایش توانایی هدفگذاری و برنامهریزی
افزايش توانايي حل مسأله و تصمیمگیری موثر
بهبود عملکرد و کارايي
افزایش تعهد و مسئولیتپذیری فردي و سازماني
شناسایی کارمندان و مديران با پتانسیل بالا
افزايش انگيزه و توانمند سازي افراد
افزايش مهارت آموزش پذيري و یادگیری
بهبود روابط با ديگران
برقراری تعادل در زندگی و کار
و…
کوچينگ برای چه افرادی مفید است؟
افراد انعطافپذیر، صبور و دارای روحیه تغییرپذیری میتوانند با استفاده از کوچينگ نهایت بهره را ببرند. در واقع کوچینگ برای تمامی کساني که برای آینده خود برنامه و هدف مشخصی داشته باشند، مفید است. اما افرادی که به مربی خود اعتماد ندارند، دارای فکري باز نیستند و ایدهها و نظرات خود را بیان نمیکنند، نمیتوانند از کوچينگ استفاده لازم را داشته باشند.
دیدگاه (2)
حمید
سلام وقتتون بخیر میخواستم بدونم شما در زمینه زیبایی کار بیزنس کوچینگ انجام میدید یا خیر ؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
hesammoazzami13755731
سلام و درود بله در اکادمی دکتر حسین یوسفی کوچینگ زیبایی انجام میشه برای دریافت کوچینگ زیبایی برای دریافت کوچینگ حوزه زیبایی کافیه با مشاورین ما در تماس باشید .
دیدگاه خود را به ما بگویید
به کمک نیاز دارید؟ با ما در تماس باشید!
شروع گفتگو
سلام! برای چت در WhatsApp روی یکی از اعضای زیر کلیک کنید
معمولا در عرض چند دقیقه پاسخ می دهیم. از صبوری شما متشکریم .
حمید
سلام وقتتون بخیر میخواستم بدونم شما در زمینه زیبایی کار بیزنس کوچینگ انجام میدید یا خیر ؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
hesammoazzami13755731
سلام و درود بله در اکادمی دکتر حسین یوسفی کوچینگ زیبایی انجام میشه برای دریافت کوچینگ زیبایی برای دریافت کوچینگ حوزه زیبایی کافیه با مشاورین ما در تماس باشید .